زندگی در حاشیه متن

کاش خدا متن زندگی مان باشد

زندگی در حاشیه متن

کاش خدا متن زندگی مان باشد

زندگی در حاشیه متن
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

نظر زدگی

جمعه, ۲۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۲۸ ب.ظ

سایت مشرق چند روز پیش مصاحبه ای رو با یکی از اساتید فلسفه انجام داد که خیلی جنجالی بود و ایشون کلی به ملا صدرا توپیده بود. من همه اش را نخوندم ولی امروز دیدم حدود 100 تا نظر برای این مطلب داده شده که بیشتر توپیدن به همدیگه است. 

برام خیلی عجیبه اصلا چرا باید یه سایت که مخاطب عام داره چنین مطلبی رو با یه عنوان تحریک کننده بذاره که همه بخونند. مگه فلسفه بحث کوچه و بازاره؟ بابا آقای بروجردی به زحمت به علامه طباطبایی اجازه داد به صورت خیلی محدود اونم قانون رو درس بده نه اسفار رو.

حالا از کار عجیب این سایت که بگذریم واقعا آدم به نظر ها که نگاه میکنه یه جور نظر زدگی می بینه، مگه مجبوریم نظر بدیم اونم درباره یه چیزی که اصلا هیچی ازش نمیدونیم. اصولا این آفت نظر زدگی خیلی تو جامعه ما باب شده. همه درباره همه چیز نظر میدند اونم نظر نهایی یعنی مرده باد یا زنده باد. 

پ.ن 1:البته نظر دادن درباره محدوده اطلاعات خودمون خوبه و حتی اگه در محدوده هم نبود میشه نظر تقریبی داد و نه متقن. این نظر داشتن یکی از ویژگی های خوب ایرانی هاست ولی داره افراطی میشه.

پ.ن 2: الان خودمم هم نظر متقن دادم. اگه  نظر مخالفی باشه که منطقی باشه این مطلب برداشته خواهد شد.

پ.ن 3: لینک مطلب سایت مشرق فقط برای مشاهده و نه خوندن و نظر دادن.

پ.ن 4: چقدر توی این مطلب کلمه نظر بود نظر زده شدم :).

پ.ن 5: سیدنا سروش زحمت کشیدند برای این حاشیه یه متن نوشتند که توی نظراته حیفه نبینید.

  • محمد جواد خیری

نظرات  (۹)

نظری ندارم.
نظر بی نظر
  • مصطفی حسن پناه
  • پیش صاحبنظران ملک سلیمان باد است! و در نظربازی ما بی خبران حیرانند!
    سخت نگیر!
    ظرفیت طرح مسائل دقیق و فنی در سایت‌های مخاطب عام نیست. نه اینکه کلاً نباشند، باشند برای اهلش! خود نفس درج کردن یک مطلب در سایت «خبری» باب کامنت و کامنت کشی رو باز می‌کنه!
    التماس دعا
    پاسخ:
    این شعر رو که گفتی منم یاد این بیت افتادم
    گویند نظر به روی خوبان / نهی است نه این نظر که ماراست

  • سیدسروش‌مهدی مویدی
  • اگه لینک رو برای خوندن و نظر دادن هم گذاشته بودی، من یکی که اصلا حال و حوصله‌ی خوندن اون متن رو نداشتم! حدود 11هراز کلمه‌س!

     

    البته شاید بد نبود یه نظر می‌ذاشتم که خسته نباشید بگم به اون افرادی که خونده بودن و نظر داده بودن! ولی حسش نبود.

     

     

     

    اما بحث شیرین نظر:

     

    با این‌که ابن نظرزدگی توی جامعه زیاد هست موافقم. اما چرا این رو به ایرانی‌ها نسبت می‌دی فقط؟ من با این مشکل دارم!

     

    کلی دارم می‌گم این‌ها رو، با شخص تو نیستم جواد آقا:

     

    اصلا تازگی‌ها به نظرم می‌آد مُد شده هر خصلت بدی که می‌بینیم می‌گیم ایرانی‌ها این‌جوری‌ن!

    اولا که به نظرم گوینده‌ای که خودش داره این حرف رو می‌زنه باید حواسش باشه که خودش هم ایرانی‌ه و ثانیا برای رفع این مشکل شاید بهترین کار این باشه که از خودش و اطرافیانش شروع کنه.

     

    خیلی حاشیه رفتم. حاشیه که این باشه، ببین چه متنی دارم!

     

    در مورد نظر دادن 

    من توی رفتار با دیگران، خصوصا ناآشناها از نظر خودم، آدم محافظه‌کاری هستم. برای همین هم عموما توی فضای مجازی که مخاطب عالبا ناشناس‌ه و عموما تنها نشونه‌ای که از من می‌بینه همین نوشته‌م هست، سعیم بر این بوده که جاهایی که دارم از خودم نظر می‌دم یا خیلی اطلاعاتم دقیق نیست یا بحث سلیقه‌ای‌ه، یه دونه «به نظر من» یا «من فکر می‌کنم» یا «شاید» توی جمله‌هام بیارم.

     

    اون اوایل که بعضی مواقع تاکید می‌کردم که این‌ها نظرات من‌ه و احتمال نقص و اشتباه توش هست! (حالا نه این‌که همه هم حرف‌های من رو خیلی جدی می‌گرفتن! [شکلک خودمهم‌پنداری] )

     

    اما خب هنوز در جهان خارج این مشکل رو دارم که بعضی مواقع خیلی راحت و با اعتماد به نفس حکم و نظر قطعی می‌دم!

    خدا همه‌مون رو به راه راست هدایت کنه.

     

    ***

    شروع بخش لاطائلات!

     

    قبل از این‌که سطور بالا رو بنویسم، رفتم و یه جستار (معادل فارسی سرچ!) کردم توی دیوان حافظ در مورد نظر، که ببینم نظر اون بنده خدا در مورد نظر چی بوده. ماشاءالله کلی نظر داشت! من هم گفتم یه تعدادیش رو نقل قول بکنم. این شد که سطور زیر رو نوشتم.

     

    این‌هایی که می‌بینی دامنی‌ست که پر کرده‌ام هدیه‌ی اصحاب را! برای هر کدوم هم سعی کردم یه تفسیر به رای از خودم که امروزی هم باشه دست و پا کنم:

      

    در شکر کردن و استقبال از نظر دادن مخاطبان:

    به ملازمان سلطان که رساند این دعا را

    که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

     

     

    در مورد نظرهای خصوصی:

     

    به صورت از نظر ما اگرچه محجوب است

    همیشه در نظر خاطر مرفه ماست

     

    یاد باد آن‌که نهانت نظری با ما بود

    رقم مهر تو بر چهره‌ی ما پیدا بود

     

    گرچه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدم

    که نهانش نظری با من دل‌سوخته بود

     

     

    در زبان حال آن‌هایی که حرص نظر دادن دارند: 

     

    آخر به چه گویم هست از خود خبرم، چون نیست؟

    وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم، چون هست؟

     

     

    در همه‌گیری نظرزدگی:

     

    می‌خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز

    وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟

     

    صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی

    زین میان حافظ دل‌سوخته بدنام افتاد

     

    شد آن‌که اهل نظر بر کناره می‌رفتند

    هزارگونه سخن در دهان و لب خاموش

     

     

    در مورد نور مانیتور و گرد و خاک روی آن:

     

    روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست

    منت خاک درت بر بصری نیست که نیست

     

     

    در مذمت افرادی که نظرات کوتاه می‌گذارند: 

     

    زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست

    کوته‌نظر ببین که سخن مختصر گرفت

     

     

    در تحسین نظرهای پاک و بدون نیاز به اصلاح:

     

    پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

    آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد

     

    چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است

    بر رخ او نظر از آینه‌ی پاک انداز

     

    نظر پاک تواند رخ جانان دیدن

    که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد

     

     

    در شیوه‌ی مدیریت و توصیه به مدیران:

     

    مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش

    کاو به تایید نظر حل معما می‌کرد

     

    بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

    مقبول طبع مردم صاحب‌نظر شود

     

    ترک گدایی مکن که گنج بیابی

    از نظر ره‌روی که در گذر آید

     

    صالح و طالح متاع خویش نمودند

    تا که قبول افتد و که در نظر آید

     

    حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی

    کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار

     

    یاران چه چاره سازم با این دل رمیده؟

    زنهار تا توانی اهل نظر میازار

     

     

     

    در وصف اهل نظر:

     

    اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند

    عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد

     

    تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است

    گفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم

     

     

    در تقبیح نظرات عیب‌جویانه:

     

    من ار چه در نظر یار خاکسار شدم

    رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

     

    کمال سر محبت ببین نه نقص گناه

    که هر که بی‌هنر افتد نظر به عیب کند

     

     

     در مورد نظرهای با رمز و اشاره:

     

    در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند

    من چنینم که نمودم، دگر ایشان دانند

     

     

    در نظرات باارزش و مفید:

     

    آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

    آیا بود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟

     

    می‌فکن بر صف رندان نظری بهتر از این

    بر در میکده می‌کن گذری بهتر از این

     

     

    در  ارزش نظر:

     

    صد ملک دل به نیم‌نظر می‌توان خرید

    خوبان در این معامله تقصیر می‌کنند

     

    کمال دلبری و حسن در نظربازیست

    به شیوه‌ی نظر از نادران دوران باش

     

    عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش

    تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام

     

    وجه خدا اگر شودت منظر نظر

    زین پس شکی نماند که صاحب‌نظر شوی

     

     

    در مذمت حرص نظر داشتن و وب‌گردی بی‌هدف: 

     

    خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود

    به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود

     

    بر آستان مرادت گشاده‌ام در چشم

    که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم

     

     

     

    در توصیه به نظر در سایت‌های غیرمعروف:

     

    نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست

    سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش

     

    پاسخ:
    سید جان در مورد خصلت بد فکر کنم من بد نوشتم. اصلا منظورم این نبود که این نظر داشتن ایرانی ها یک خصلت بده بلکه برعکس این خصلته که ما رو در مقابل کلی از فتنه ها مصون میکنه. بلاخره نظر داشتن باعث یه نوع هوشمندی تو جامعه میشه. فقط خواستم بگم که این خصلت خوب یه آفتی داره به نام نظر زدگی. به نظر من بقیه ملت ها اصلا اهل نظر نیستند به صورت عامه بنابراین اصلا این آفت براشون اصلا مطرح نمیشه.

    ولی واقعا شرمنده شدم اول که این نظرت رو خوندم خواستم کلا کپی کنمش تو یه مطلب جدید بعد گفتم شاید راضی نباشی . من برای اصل مطلب انقدر وقت نذاشتم که شما برای نظرش گذاشتی ولی همش رو توی یه فایل ورد جداگانه ذخیره میکنم خیلی می ارزه.
  • حسین شیرازی
  • منم یا این افتادم:
    «در مقامات طریقت هر کجا کردیم سیرعافیت را با نظربازی فراق افتاده بود»
    پاسخ:
    سید جان یه خرده کلاس کار رو بیار پایین من که هیچی نفهمیدم آخه اینجا که وبلاگ مدهوش نیست. ترجمه اش رو هم بذار برادر. 
    با منی؟ ترجمه چی؟ فقط دوتا اشتباه تایپی داشتم. 
    منم یاد این افتادم:
    «در مقامات طریقت هر کجا کردیم سر/عافیت را با نظربازی فراق افتاده بود»
    پاسخ:
    الان بهتر شد سید
  • سیدسروش‌مهدی مویدی
  • نه بابا به خودت نگیر، من عادتم این‌ه که طولانی نظر بدم. حالا این بار شاید یه کم زیاده‌روی کرده باشم، اما موارد مشابه بوده.

    ممنون از این‌که توی یه مطلب جدا نذاشتیش. ضایع می‌شدم می‌رفت با این چرندیاتی که نوشتم!
    دفعات بعد هم یادت باشه که من راضی نیستم!

    به حسین شیرازی:
    سید جان یه کم هول بودی این نظر رو نوشتی، نه؟
    یه «د» که جا افتاده.
    و برادر من، درست‌ه که با توجه به وزن می‌شه مصراع‌ها رو تشخیص داد، اما یه فاصله‌ای، خط ممیزی، اینتری چیزی می‌زدی بینشون بهتر می‌شد به نظرم.

    ولی بیت قشنگی بود از حافظ در مذمت نظربازی!
  • مهدی ادیب
  • خواندم!
    جمیعا خدا خیرتان دهاد
    جمیعا التماس دعا
    من یه نظری دارم :دی
    اونم اینکه متنی که سروش نوشته رو جای نوشته خودت قرار بده و نوشته خودتم اگه حسشو داشتی تو پ.ن nام بیار اگه حال داشتن ملت یه نگاه بهش بندازن که بعید میدونم (;
    البته قبلش بگم که تو آدمه (!!) با جنبه ای هستی و اصلا ناراحت نمیشی بابت نظر این بنده حقیر
    میخوام بگم به راحت ادامه بده ولی یکم مرددم :D
    پاسخ:
    سلام سعید جان
    میبینی وسط دکون ما دکون زدند

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی